مطالب خنده دار و جالب استاتوس طنز و سرگرمی و جملات خنده دارطنز نوشته های کوتاه جدید و جالب عجیـب ترین تصاویـر منتشر شده مقالات مفیدمطالب مفیدو زیبا و جالب جملات زیبا سخنان زیبای بزرگان مطالب مفیدو زیبا و جالب برترین بهترین زیباترین مدل باحال مطالب باحا فیسبوک برای فیسبوک جالب
نبودنت هم مثله بودنت عادت میشه ؛ شک نکن !!! . . بزرگترین دروغت را یادت هست ؟ گفته بودی من همیشه راست می گویم ! . . هرچیزی تاوانی دارد : تاوان خیانت ، عاشق یه خائن شدنه ! . . یکی بود لامصب با صد نفر بود … به پشتکارش تبریک میگم ! . . خیلی وقتها خیلی دیر آدمهای اطرافت را میشناسی … آونوقت تازه یاد میگیری به خیلی ها بگویی “لطفا جلوتر نیا”
دهه پنجاهی: حتما" اشتباه فرستاده
دهه شصتی بعد چند بارتکرار: شما؟
دهه هفتادی:هنوز عرقه پیام خشک نشده u؟
دهه هشتادی: کدوم یکی هستی؟
اینطور پیش بره نودی ها شماره ناشناس ندارن...
********
پسربه دختره:کجا میری؟ دختر:میرم خودکشی کنم! پسر:پس چرا اینقد آرایش کردی؟ دختر:آخه فردا عکسم تو روزنامه ها چاپ میشه!
********
دقت کردین جمله ” تا 5 دقیقه دیگه آماده ام.” خانوما و جمله ” تا 5 دقیقه دیگه خونه ام.” آقایون یه معنی رو میده.
********
اخرش ما نفهمیدیم تو رو بوسی کردن باید دوتا بوس کنیم یا سه تا
لامصب خیلی شرایط سختیه یهو میخوای سه تا بوس کنی طرفو ، اون دوتا بوس میکنه جا خالی میده وسط جمع ضایع میشی :|
********
امروز هم زمان هم آیفونمون زنگ خورد و هم تلفونمون
مامان بابام هول شدن چیکار کنن مامانم تلفونو برداشته میگه کیه؟
بابام هم آیفن رو برداشته میگه الو سلام العلیکم
:|
********
امروز در اوج بی پولی به حالت طعنه این اس رو از خوابگاه بعداز یه ماه به مامانم زدم:
سلام مامان
خوبین؟خوشین؟
بابا چه طوره؟
پول لازم ندارین؟اگه لازم دارین بگین براتون بفرستم...پول هستاااا..!!
.
.
.
.
مامانم جواب داد:
سلام پسرم
چه قدر می تونی بفرستی؟!
می گویند: "مریلین مونرو ” یک وقتی نامه ای به ” البرت اینشتین ” نوشت:
فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه هایمان به زیبایی من و هوش و نبوغ تو. . . چه محشری می شوند!
"اینشتین”در جواب نوشت:
ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانوم.
واقعا هم که چه غوغایی می شود!
ولی این یک روی سکه است، فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی بزرگی بر پا می شود!
***
روزی در یک میهمانی مرد خیلی چاقی سراغ برنارد شاو که بسیار لاغر بود رفت وگفت:
آقای شاو! وقتی من شما را می بینم فکر می کنم در اروپا قحطی افتاده است
برنارد شاو هم سریع جواب میدهد:
بله! من هم هر وقت شما را می بینم فکر می کنم عامل این قحطی شما هستید!
به سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نذاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره ...
.
.
.
به سلامتی مداد پاک کن که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه ...
.
.
.
به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوزم شکستن بلد نیست ...
.
.
.
به سلامتی اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلات به جای اینکه تَرکمون کنن درکمون می کنن ...
.
.
.
به سلامتی اونایی که درد دل همه رو گوش میدن اما معلوم نیس خودشون کجا درد دل میکنن ...
.
.
.
به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه ...
.
.
.
به سلامتی کسی که هنوز دوسش داری ولی دیگه مال تو نیست ...
مثل درخت باشید که در تهاجم پاییز هرچه بدهد
روح زندگی را برای خویش نگه می دارد . . .
.
.
پاییز تنها فصلیه که از همون اولین روزش خودشو نشون می ده!
کاش همه انسانها مثل پاییز باشن تا از همون روز اول رنگ و روی اصلیشون رو نشون بدن
.
.
باز پاییز است اندکی از مهر پیداست ؛
حتا در این دوران بیمهری , باز هم پاییز زیباست . . .
.
.
برگ سبز درخت، “معرفت کردگار”
و برگ زرد درخت، “معرفت روزگار” است . . .
.
.
امیدوارم با آمدن پاییز هر یک برگ که میافته یک دونه از غمهای دلت کم بشه
و دیگه هیچوقت ناراحت نباشی . . .
.
.
ای باغبان ای باغبان آمد خزان آمد خزان
بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان بنگر نشان . . .
.
.
باغبان خویش باش، در چهار فصل زندگی انسان، پاییز کمین کرده است . . .
.
.
هرگز مغرور نشو
برگ وقتی می ریزه که فکر می کنه طلاست !
.
.
کسی که رنگ پریدگی پاییز را دراک کرده باشد ، به نیرنگ گلهای رنگ رنگ دل نخواهد سپرد . . .
.
.
مثل درخت باشید که در تهاجم پاییز هرچه بدهد ، روح زندگی را برای خویش نگه می دارد . . .
.
.
در خراب ِ غفلت آبادیم ما
در خزان زندگی، شادیم ما
از بهاران، غافلیم و دلخوشیم
همچنان بی حاصلیم و دلخوشیم
.
.
وقتی میرفتی بهار بود ..تابستون نیومدی ..پاییز شد …
پاییز که نیومدی پاییز ماند ..زمستان که نیای ..باز پاییز میماند
تروخدا فصل ها رو به هم نریز و زودتر بیا !
.
.
اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمی دانم
اینجا شده پاییز ، آنجا را نمی دانم
اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمی دانم . . .
.
.
میان همهمه ی برگهای خشک پاییزی
فقط ما مانده ایم که هنوز از بهار لبریزیم . . .
.
.
زرد است که لبریز حقایق شده است / تلخ است که با درد موافق شده است
شاعر نشدی وگرنه می فهمیدی / پاییز بهاری است که عاشق شده است . . .
.
.
برای من که دلم چون غروب پاییز است / صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است . . .
.
.
این هوا ، هوای دلگیریست ، فصل قلبم پاییزیست!
آسمان قلبم ابری است ، دلم گرفته ، این چه دردیست ؟
.
.
زندگی چیدن سیبی است که باید چید و رفت
زندگی تکرار پاییز است باید دید و رفت . . .
.
.
بیا ای همنشین سرد پاییز / به آواهای شب هایم درآمیز
بیا ای رنگ مهتاب بلورین / تو شعری تازه در من برانگیز . . .
.
.
در ماه مهر بادهای پاییزی بی مهری را با برگ درختان آغاز میکنند . . .
.
.
پاییز غریب و بی رحم ، اون همه برگ مگه کم بود ؟
گل من رو چرا چیدی ، گل من دنیای من بود
.
.
تو آن فرشته ای که وقتی در فصل پاییز راه می روی
برگ درختان انتظارمی کشند زود تر از دیگری پاهایت را بوسه بزنند . . .
.
.
غمگین تر از پاییز ، زمستونه که بهار ندیده ، اما غمگین تر از او منم که تو را ندیدم . . .
.
.
آنان که پاییز را دوست ندارند نمیدونند که پاییز همون بهاریست که عاشق شده
پاییزتیم !
.
.
پاییز می آید ، زمانی که خاطرات شیرین گذشته ی خودم را با تو به یاد می آورم
پاییز همچون بهار دل انگیز می شود ، بیا و اینک مرا با خود به آن سوی دریاها ببر
شاید دگر برای پیوستن فرصتی نباشد
.
.
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی / به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من / به که گویم که تو باران زمستان منی . . .
.
.
کاش زندگی در برگ درخت جاری بود
آنگاه تا بهار بود می خندیدیم و بعد به امید پاییز می نشستیم . . .
.
.
نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون
ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست . . .
.
.
مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد ، حتی باغبون نفهمید که چه آفتی به من زد . . .
.
.
زیر سایبون چشمات تو شبستون نگاهت
یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم
بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون
میون نامهربونی تا بخوای برات میمیرم